سرویس ورزش مشرق - شکست مصلحتی علیرضا کریمی کشتیگیر وزن ۸۶ کیلوی ایران در مسابقات بین المللی زیر ۲۳ سال لهستان در برابر کشتیگیر روس که تا یک دقیقه به پایان علیرضا با امتیاز ۳ به ۲ از وی جلو بود و به احتمال قوی او را شکست میداد، در داخل برای برخی بهانهای شد تا یکی از اساسیترین سیاستهای انقلاب را زیر سوال ببرند. علت این شکست مصلحتی اجتناب از رویارو شدن با کشتیگیر رژیم صهیونیستی در دور بعد بود.
یکی از سیاستهای بنیادین برآمده از تفکرات انقلاب اسلامی، نامشروع دانستن رژیم غاصب صهیونیستی است. براساس این سیاست از سال ۱۹۸۳ ورزشکاران ایران موظف شدهاند برای اعلام و اصرار بر نامشروع بودن رژیم صهیونیستی از مسابقه با ورزشکاران این رژیم نامشروع اجتناب کنند و خوشبختانه با وجود اینکه به موجب این سیاست ورزشکاران ایران در مواردی فرصتهای قهرمانی را از دست دادند، اما این سیاست رعایت شده و همچنان محکم پابرجا است؛ لکن در مورد اخیر و پس از شکست مصلحتی فوق، عدهای آگاهانه یا ناآگاهانه تلاش کردند این سیاست حق مدار و ظلم ستیز را دچار چالش کنند.
در این راستا یکی از روزنامههای اصلاح طلب با انتشار مطلبی به ظاهر دلسوزانه و خیرخواهانه و باطنی سرشار از شیطنت و فریب آورده است:
"این اتفاق تلخ بار دیگر این پرسش را در محافل ورزشی، رسانهای و سیاسی به وجود آورده است که به واقع این سیاست به سود کیست؟ اینکه ورزشکاران ایرانی در برابر حریفانی از رژیم اسرائیل قرار نمیگیرند در مرحله اول چه کمکی به منافع ملی کشور میکند و در مرحله بعد تا به حال چه گشایشی در امور فلسطینیان به وجود آورده است؟ ورزشکاران فلسطینی که ظاهراً ورزشکاران ما در حمایت از آنان با رقبایشان از اسرائیل مواجه نمیشوند در برابر حریفانی از این رژیم به میدان میروند و همین امر باعث آن شده است که بسیاری چنین اقداماتی از جانب ایران را مصداق همان "کاسه داغتر از آش" بدانند."
این روزنامه در ادامه نوشته است :"این پرسش نوعی تلنگر است که آیا این مسیری که در این موضوع در حوزههایی همچون ورزش، سیاست خارجی و... سالهاست در پیش گرفتهایم به سرانجام مطلوبی ختم خواهد شد؟ پرسشی که میتوان در این ارتباط از مدافعان چنین سیاستی پرسید این است که آیا این قبیل اقدامات توانسته است فقط به اندازه یک قدم به فلسطینیان برای حل معضلی که چندین دهه است با آن دست و پنجه نرم میکنند کمکی کند؟"
اگر نگاه فوق آگاهانه و مغرضانه باشد که با نویسنده آن کاری نیست و باید مخاطب وی را مخاطب قرار داد و اگر ناآگاهانه و غیر مغرضانه باشد باید نویسنده و مخاطبانش را مخاطب قرار داد و گفت: مسابقه ندادن با ورزشکاران رژیم صهیونیستی صرفاً برای حمایت از ملت فلسطین نیست بلکه این اقدامِ حق محور، فرعی از سیاست انقلاب اسلامی است که به موجب آن رژیم صهیونیستی نامشروع است. رعایت این سیاست در همه عرصهها از جمله ورزش هم تاکیدی بر این سیاست و هم اقدام عملی در حمایت از ملت فلسطین است. اقدامی که با وجود همراهی برخی از کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی با تأثیر بر بعضی از ورزشکاران این کشورها آنان را نیز به سوی پرهیز از مسابقه با ورزشکاران رژیم صهیونیستی سوق داده که در اعتراض و مقابله مردمی با رژیم صیهونیستی دستاورد مهمی محسوب میشود. برای یادآوری و پاسخ به پرسش پایانی نقل فوق که ظاهراً همه مطلب برای طرح آن تحریر شده تاکید میَشود، بخش مهمی از ایستادگی ملت فلسطین در برابر زیاده خواهیهای رژیم صیونیستی ناشی از این سیاست جمهوری اسلامی ایران است که ورزش نیز بخشی از آن است.
نکته اصل و مهمتر در نقل قول یاد شده، فریب و تأثیرگذاری بر مخاطبی است که نسبت به فلسفه موضوع اگاهی چندانی ندارد. این کمبود آگاهی مبنایی در کنار مظلومیت ورزشکاری که در تبعیت از سیاست جمهوری اسلامی ایران، مقام، افتخار و جایزهای را از دست میدهد، بستری را آماده میکند که دیدگاهی ساده و فاقد تعقل عمیق و سیاست ورزانه بتواند نظر افراد ناآگاه را جلب کند و با خود همراه سازد؛ چنانکه عدهای از همین زمره با راه انداختن هشتگ باید ببازی در این مسیر گام برداشتهاند؛ از این رو برای جلوگیری از شکلگیری و رونق گرفتن چنین بستر خطرناکی لازم است مسئولان در حوزههای مختلف به "الزامات پایداری سیاست ارزشمند نامشروع بودن رژیم صهیونیستی" پایبند بمانند و از انجام آن سرباز نزنند.
درباره علیرضا کریمی ساعتی پس از شکست مصلحتی در اینستاگرام نوشت: "آخرین سنگر سکوته حق ما هم هیچ وقت گرفتنی نیست." وی در گفتگویی پس از این مسابقات به حذف شدنش از مسابقات سال ۲۰۱۳ جوانان جهان به دلیل برخورد قرعهاش با رقیب رژیم صهیونیستی اشاره میکند و میگوید: به من گفتند به اندازه پاداش قهرمان جهان که ۴۰ سکه بود به تو میدهیم اما وقتی پدرم در سال ۹۲ برای دریافت پاداش به وزارت ورزش رفت به وی گفتند به ما ربطی ندارد بروید از هر کسی که گفته با اسرائیل کشتی نگیرید پاداشتان را بگیرید. در نهایت هم به جای ۴۰ سکه فقط یک کارت هدیه یک میلیون تومانی دادند و تمام! (بخوانید: اولین مصاحبه علیرضا کریمی بعد از شکست مصلحتی)
کریمی در ترسیم راه و تلاش انجام گرفته برای رسیدن به این مسابقه (لهستان) و کسب مدال طلا میگوید: من ماهها زحمت کشیدم و براحتی میتوانستم به مدال طلای جهان برسم. قبول دارم اسرائیل ظالم است و ظلم میکند اما اگر باز هم مسئولان ما براحتی زحمات من را نادیده بگیرند ظلم نیست؟ کشتیگیران وضعیت مالی خوبی ندارند و تنها دلخوشی همه ما به کسب مدال جهانی و پس از خوشحال کردن مردم، گرفتن پاداش است، از مسئولان وزارت ورزش انتظار دارم آنها نیز این گونه مواقع به قول و تعهداتشان عمل کنند. آخرین کلام وی در این باره نیز این است: امیدوارم مسئولان این بار برخلاف قبل به قولشان عمل کنند و پاداش من را بدهند.
فراموش نشود علیرضا کریمی و امثال وی بسیار جوان هستند و با همه کمبودهای جوانی از جمله آگاهیهای عمیق سیاسی و جهانی پا به میدانهای بزرگ میگذارند و افتخار میآفرینند و زمانی که در عین شایستگی قهرمان شدن از مبارزه با حریف رژیم صهیونیستی سرباز میزنند در واقع در دو عرصه ورزش و مبارزه با رژیم صهیونیستی و به نفع ملت فلسطین و استحکام بخشیدن به سیاست انقلاب اسلامی قهرمان میشوند و لذا باید به آنها پاداش در خور قهرمان را داد. تحسین مردم از چنین قهرمانانی برای حمایت از مردم فلسطین، پاداش قهرمانی آنها در این عرصه است و پاداش مادی مسئولان براساس عدد و رقم اعلام شده نیز جایزه قهرمانی مسابقه و ورزشی است که به سبب پاگذاشتن در مسیر قهرمانی اول ازآن منع شدهاند.
همانطور که پیشتر اشاره شد؛ امتناع از مسابقه با ورزشکار رژیم صهیونیستی فرع بر سیاست انقلاب اسلامی است که رژیم غاصب صهیونیستی را نامشروع میداند؛ آیا برای حفظ و تحکیم این سیاست حق مدار و دشمن سوز، پرداخت ۴۰، ۶۰ ، ۱۰۰ سکه به قهرمان جوانی که در عین شایستگی و آرزوی ایستادن بر سکوی قهرمانی جهان از آن چشم میپوشد، هزینه گزافی است؟ در حالی که این هزینه را افراد نمیدهند و از بودجه عمومی تأمین میشود. باید عمق آنچه که در درون یک جوان شایسته و قهرمان میگذرد را درک کرد و ارزش کار آن را دانست تا دیگر به وی گفته نشود پاداشت را از کسانی بگیر که گفتند با رقیب رژیم صهیونیستی مسابقه نده. این گونه سخن گفتن به لحاظ فردی و جمعی شرمآور است و باید از بابت آن نه از علیرضا که از ملت و انقلاب عذرخواهی کرد.
ورزشکاران مانند نخبگان سایر عرضههای سرمایه کلان هستند، سرمایهدارها در همه جهان برای حفظ و افزایش سرمایه هزینه میپردازند؛ برای حفظ سرمایههای انسانی و نخبگی کشور از صرف هزینههای مقرر سرباز نزنید. انشاءالله
رضا گرمابدری